کد مطلب:211287 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:152

ترجمه لوح فاطمه
بسم الله الرحمن الرحیم

«این كتابی است از خداوند عزیز حكیم كه از برای محمد صلی الله علیه و آله و سلم نور»

«و سفیر خود و حجت و دلیل خود بر خلق فرستاده و آن را روح الامین از نزد»

«پروردگار عالمیان كه معظم بدار ای محمد اسماء مرا و شكر كن نعمتهای»

«مرا و انكار مكن آلاء و نعم مرا به درستی كه منم خدائی كه نیست به جز او»

«خدائی كه گردن جباران را بشكند و مظلومان را غالب نماید و دیان دیونم»

«و به درستی كه منم خدای كه نیست معبودی به جز از من هر كه امید داشته»

«باشد به غیر فضل ما و بترسد از غیر عدل ما عذاب كنم او را به عذابی كه هیچ كس»

«بدان معذب نشده باشد - پس مرا بندگی كن و اطاعت نما و بر ما توكل»

«نما به درستی كه ما برانگیختیم پیغمبر آن را و تفضیل دادیم تو را بر جمیع»

«انبیاء و اوصی تو را بر تمام اوصیاء و گرامی داشتیم تو را به دو شبل و»

«دو سبط تو حسن و حسین و حسن را معدن حلم قرار دادیم پس از پدرش و بعد»

«از او حسین را وصی او گردانیدیم و او را به شهادت و سعادت هم آغوش كردیم»

«و او بزرگتر از همه شهداء و برتر و بالاتر از همه بوده است او كلمه تامه و»

«حجت بالغه است و پس از او سید عابدین و زین العابدین است و بعد از او»

«محمد شكافنده و باقرالعلوم است او معدن حكمت است و پس از او جعفر»

«است كه صادق العقول است و پیروان او را گرامی داریم و پس از او موسی»

«است و پس از او علی بن موسی و محمد بن علی و حسن بن محمد و محمد بن»

«حسن صاحب الزمان است به شرحی كه در اكثر كتب نقل شده»

محقق فیض در وجه تسمیه لوح اخضر می گوید چون آن لوح از عالم ملكوت برزخی بود و سبزی آن كنایه از توسط میان سفیدی نور عالم جبروت و سواد ظلمت عالم شهادت است و لوح ابیض برای این ابیض بود كه از عالم و اعلای نوری محض وجود یافته و این الواح را جز به نظر ربانی و بصیرت قلبی كه نور الهی در آن كمك بینائی نماید میسر نیست و دلیل آن



[ صفحه 90]



روایتی است كه به نقل كلینی از ابوجعفر ثانی امام محمدتقی ابن الرضا علیه السلام روایت شده است.

امیرالمؤمنین علیه السلام بر دست سلمان تكیه كرده بود در مسجدالحرام امام حسن علیه السلام در حضور او بود تا آمدند در گوشه ای از مسجد بنشستند مردی خوش صورت و زیبا و موقر با لباسهای فاخر آمد سلام كرد امام اجازه نشستن داد نشست گفت یا امیرالمؤمنین از تو سه مسئله می پرسم اگر جواب دادی وصی پیغمبری وگرنه مانند سایر مردم مسلمانی - فرمود بپرس هر چه دلت خواهد؟!

آن مرد گفت بگو بدانم در خواب روح به كجا می رود و چگونه آدم متذكر می شود و چیزی به یادش می آید یا چیزی از یادش می رود.

چرا فرزند به اعمام و اخوال یعنی عمو و دائی خود شبیه می شود.

امیرالمؤمنین علیه السلام رو به جانب امام حسن كرد فرمود یا ابامحمد پاسخ او را بده؟!

امام حسن مجتبی علیه السلام جواب كافی به او داد او هم شهادت داد به امامت یك یك از ائمه معصومین كه نامشان در لوح محفوظ بود تا به امام خاتم غائب رسید برخاست رفت امیرالمؤمنین فرمود یا ابامحمد برخیز همراه او برو ببین كجا می رود تا از درب مسجدالحرام قدم بیرون نهاد از دیده غائب شد برگشت امیرالمؤمنین فرمود فرزندم او را شناختی گفت نه فرمود این خضر پیغمبر بود.

در كافی پاسخ مسئله را ذكر نكرده ولی شیخ طبرسی در احتجاج پاسخ مسائل را داده كه ما برای بسط اطلاع خوانندگان نقل می كنیم.

مسئله اول فرمود روح تعلق به ریح كه باد است دارد و آن در هوای آزاد در حركت است تا صاحبش بیدار شود - و روح برگردد.

نگارنده گوید با توجه به اخبار دیگر راجع به اقسام روح آن روح انسانی است كه خارج می شود و چون مجرد است در محیط مجردات سیر و سفر می كند و لذا آدمی خوابها می بیند و با مردان و زنان و شهر و امصار می گردد و سخن می گوید و به موقع كه وحی تكوینی به او می شود به بدن برمی گردد و اگر باید بمیرد دیگر بازگشت نمی كند.

مسئله دوم - اما اینكه گاهی انسان چیزی را به یاد دارد و گاهی فراموش می كند علتش این است كه قلب آدم در حقه ای است كه بر آن حقه طبقی است اگر مرد در آن حال



[ صفحه 91]



صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد آن طبق منكشف شود و آن حقه پس قلب روشن می شود و متذكر می گردد و اگر صلوات نفرستد آن حقه سخت بر طبق قلب جذب می گردد فراموشی می آورد و قلب تاریك می گردد و آنچه هم می دانسته فراموش می كند.

نگارنده گوید چنانچه در علم النفس و روانشناسی مسلم است هر چیزی دو جنبه دارد یكی قالب و دیگر معنی مانند لفظ و معنی قلب هم اگر چه یك قطعه گوشت صنوبری است اما یك معنویتی دارد كه همه اسرار و رموز و بصیرت و بینائی كمال را به قلب نسبت می دهند كه اخیرا تعبیر به مغز شده و شعرا به دل تفسیر كرده اند و حاصل كلام آن است كه چون خانه دل به نور جمال محمدی از صلوات و درود روشن شد و نور او هم اشعه ی نور تابناك الهی است به شرحی كه مفصل در وحدت نوری در كتاب پیشوای اسلام و امیرالمؤمنین گفتیم خانه دل كه روشن شود چشم بصیرت و بینائی آنچه را حافظه ضبط كرده می بیند و متذكر می گردد و چون كدورات طبیعت به صفحه آن بنشیند به زحمت می تواند مطلبی را یاد آورد - این است برخی در خلقت قوی الحافظه هستند - و برخی بسیار ضعیف و البته كسانی كه معتقد به حقایق دینی باشند می توانند به نور الهی در تذكر مطالب فائق گردند و اطباء ادویه ای برای قوت قلب و حافظه نوشته اند ولی البته آن موقتی است باید سرچشمه آب زلال بدهد.

مسئله سوم اما علت اینكه فرزند شبیه به یكی از اقوام نزدیك می گردد این است كه چون مرد نزدیك زن خویش رود اگر توجهش به خود و زنش باشد در حین ریختن نطفه در رحم فرزند به پدر و مادر شبیه گردد و اگر توجهش به برادران و یا برادران زن باشد فرزند به آنها شباهتی پیدا می كند و روایات دیگری در این موضوع هست كه دستور فرموده اند در مقاربت با زن نظر و توجه از بدصورتان و حیوانات بدصورت و مهیب و حتی نباتات بد بپوشید و به مناظر نیكو و زیبا و صور ملیح و پسندیده توجه كنید تا طفل خوشگل و خوش صورت گردد.